ندای خاموش

چشم ها را باید شست، جور دیگر باید دید

ندای خاموش

چشم ها را باید شست، جور دیگر باید دید

مقدس پنداری

چقدر تشخیص مهم است و چقدر تشخیص اشتباه نابودگر. به متن زیر نگاه کنید:


"تانزدیک غروب آفتاب از شدت نبرد کاسته نشد، و همچنان شتر عایشه مانند پرچمی برپا ایستاده ستونهای تدافعی در اطرافش حلقه زده بودند. این حیوان برای آن افراد به منزله حجرالاسود درون بیت عتیق بود. تقدسی داشت که دل ها و وجدان ها را جذب می کرد و جان های شیفته، همچون حجاج بیت الله الحرام، در اطرافش به طواف مشغول بودند و احساسی شبیه به احساس بت پرست نسبت بدان حیوان داشتند. افراد قبیله ازد نه تنها با جان خود از آن شتر دفاع می کردند بلکه نسبت بدان خضوع و احساس قلبی نشان می دادند. گروهی از افراد آن قبیله سرگین شتر را برداشته و بو می کردند و با نشئه و سرمستی مقدس مآبانه گمراهان می گفتند:" سرگین شتر مادرمان بوی مشک می دهد!""

فاجعه جمل / عبدالفتاح عبدالمقصود

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد