ندای خاموش

چشم ها را باید شست، جور دیگر باید دید

ندای خاموش

چشم ها را باید شست، جور دیگر باید دید

تکرار ابلهانه

قرن هاست که این کار را تکرار می کند. وقتی دید که در این چند قرن نیرومندترین حریفش دین و مذهب بوده به این نتیجه رسید که بهترین راه برای مقابله با این نیرو قوی، رفتن در لباس آن است و بعد:

  • تطمیع و ایجاد رفاه برای آنانکه محافظش بودند
  • تضمین سعادت و خوشبختی در آخرت
  • تحریف دین و انحراف افکار از اصل دین
  • ...

لشگری غرورآمیز ایجاد می کرد و احساس می کرد که نیرومندترین حریفش را هم در اختیار گرفته است. اما غافل بود از اینکه دین را قبل از عقل، دل می شناسد. غافل از اینکه یک نسخه از کتاب در قلب هر انسانی نوشته شده است. غافل از اینکه خداوند ضمانت نکرده است که حقیقت را تنها در سوداگران و متولیان رسمی دین قراردهد. غافل از اینکه مذهب همان است که هر قلب پاکی به آن گواهی می دهد و هر وجدان بیداری، محلی برای ظهور آن است. غافل از اینکه هیچ آیه ای بر قلب انسان نازل نشده است که بگوید ظلم خوب است، و دروغ را به هزار دلیل و توجیه مصلحت آمیز بداند و پایمال کردن حقوق دیگران را مجاز بشمارد و ارزشی برای جان انسان ها قائل نباشد و هر وسیله ای را برای رسیدن به هدف به کاربگیرد و ...

و همین غفلت کوچک همواره تمام تلاش هایش را بی ثمر کرده است.

 

نظرات 4 + ارسال نظر
خدارحمی سه‌شنبه 19 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 10:02 ب.ظ http://khodarahmi.blogsky.com

سلام دوست عزیز
مطلب بسیار جالب و پند آموزی بود.استفاده کردم
منم با اجازه شما را لینک کردم
یا حق

آدرینا چهارشنبه 20 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 02:04 ب.ظ http://adrina.blogsky.com/

این غفلت چندان هم کوچک نیست...با این کار مرگ را خریداری کردند..

معصومه جمعه 22 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 06:48 ب.ظ

فوق العاده بود

ممنون. لطف داری

حامد شنبه 23 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 11:04 ب.ظ

ولی چه بلاهایی که این جماعت غافل سر بشریت نیاوردن!!!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد